کد مطلب:370012 شنبه 21 اسفند 1395 آمار بازدید:1254

83: اللهم اختم بعفوک اجلی ،وحقّق فی رجاء رحمتک املی .
 حضرت زین العابدین (ع ) در این قطعه از دعای شریف مكارم الخلاق دو درخواست ازپیشگاه مقدس باری تعالی می نماید: اوّل ، بارالها! عمر مرا با عفو و اغماضت به پایان رسان ، دوّم ، بارالها! آرزوی مرا كه امیدواری به رحمت واسعه تو است ، برآورده ساز.

به خواست خداوند توانا،این دو جمله دعا موضوع بحث و سخرانی امروز است .

حسن عاقبت 

جنین در شكم مادر برای زندگی دنیا ساخته می شود.سعادت وكمال او در این است كه تمام اعضا و جوارحش در رحم به سلامت ساخته شود واین صحت وسلامت ادامه یابد تا لحظه ای كه شكم مادر را ترك می گوید وبه دنیا منتقل می گردد.بشر نیز در شكم مادر روزگار برای زندگی جهان بعد از مرگ ساخته می شودو سعادت وكمال وی دراین است كه تمام ابعاد وجودش در رحم روزگار به سلامت وشایستگی ساخته شود و این سلامت ادامه یابد تا لحظه ای كه مرگ فرامی رسد، او را از رحم مادر روزگار بیرون می برد وبه جهان بعد از مرگ انتقالش می دهد.معیار سلامت در هر دو ولادت ،حسن عاقبت است ، با این تفاوت كه حسن عاقبت در ولادت از شكم مادر به معنای سلامت تكوینی است و حسن عاقبت در ولادت از مادر روزگاربه معنای سلامت تشریعی است واین دو از جهات متعددبا یكدیگر تفاوت

دارندویكی ازتفاوتهای مهم وشایان ملاحظه این است كه اگر جنین درشكم مادركوریاكریاافلیج یابادیگر عیوب ونقایص طبیعی ساخته شود،نه تنهادررحم مادرقابل اصلاح نیست ،بلكه پس ازولادت باهمه پیشرفتهایی كه درعلوم پزشكی وجراحی نصیب بشر امروز گردیده ،بسیاری ازعیوب ونقایص مادرزادی درمان ناپذیراست .

اماعیوب ونقایصی كه درشكم مادرروزگاربراثرفسادعقیده واخلاق یاسوءگفتارورفتاردامنگیرانسانهامی شود،قابل علاج ودرمان است .یك فرد منحرف وگناه كار می تواند بااصلاح معتقدات وخلقیات نادرستی كه داردیاباتغییرگفتارورفتارناپسندی كه درپیش گرفته ،خویشتن راعوض كندوعیوب اعتقادی واخلاقی درونی یاگفتارورفتاربرونی خودراتغییردهد وخویشتن راانسانی شایسته بسازدوباحسن عاقبت ازدنیابرودواین درروایت اسلامی نمونه هایی دارد.علی بن ابی حمزه می گوید: دوستی داشتم از منشی های بنی امیه بود. به من گفت : از امام صادق علیه السلام برای من اجازه بگیر كه به محضرش شرفیاب شوم . استجازه نمودم ، حضور امام (ع ) آمد، سلام كرد و نشست . عرض كرد: فدایت شوم . من در دیوان آل امیه نویسنده بودم ، از دنیای آنان مال بسیار بدست آوردم ، به حلال و حرامش توجه نداشتم . امام (ع ) فرمود:اگر بنی امیه نویسندگانی نمی داشتند كه برای آنان ذخایر مالی تهیه كنند و در میدان جنگ به نفع آنان پیكار نمایند و در جماعتشان حضور یابند، نمی توانستند حق ما را غصب نمایند، اگر مردم آنان را ترك می گفتند، چیزی جز آنچه در دستشان بود، نمی داشتند.منشی بنی امیه گفت : آیا برای من راهی هست كه از گرفتاری خلاص شوم ؟ فرمود: اگربگویم عمل می كنی ؟ عرض كرد: بلی .فرمود: باید تمام آنچه را كه از دیوان بنی امیه بدست آورده ای ترك گویی ، اموالی را كه صاحبانش را می شناسی را به آنان برگردانی و اموالی را كه صاحبانش را نمی شناسی صدقه بدهی ، و اگر چنین كردی ، من برای تو بهشت را ضمانت می كنم . جوان مدتی فكر كرد و سپس گفت :به آنچه فرموده ای عمل خواهم كرد.

قال ابن ابی حمزه : فرجع الفتی معنا الی الكوفة . فما ترك شیئا علی وجه الارض الا خرج منه حتی ثیابه التی كانت علی بدنه .قال فقسمنا له قسمة و اشترینا له ثیاباو بعثناله بنفقة .قال فما اتی علیه اشهر قلائل حتی مرض فكنا نعوده .قال فدخلت علیه یوماوهو فی الثیاب .ففت ح عینیه ثم قال یاعلی !وفی لی والله صاحبك .ثم مات .فولیناامره ،فخرجت حتی دخلت علی ابیعبدالله علیه السلام فلمانظرالیّ قال یاعلی !وفیناوالله لصاحبك .قال فقلت صدقت جعلت فداك ،هكذاقال لی والله عندموته . (448)

علیّ بن ابی حمزه می گوید: جوانان با ما به كوفه برگشت ،از تمام دارایی خود دست كشید حتّی لباسی را كه در برداشت ، و طبق دستورامام (ع ) عمل نمود. ما كه با جوانان سابقه دوستی داشتیم بین خود پولی جمع نمودیم و برای لباس خریدیم و مصارف یومیه اش را نیز عهده دار شدیم . چند ماهی بیشتر طول نكشید كه مریض شد. به عیادتش می رفتیم . روزی رفتم كه لحظات آخر رامی گذراند، چشم باز كرد و مرا دید، گفت : ای علی ! به خدا قسم مولایت به وعده خود وفا كرد. این جمله را گفت و از دنیا رفت . علی بن ابی حمزه می گوید: كار كفن و دفنش را انجام دادیم . سپس من از كوفه خارج شدم . موقعی كه حضور امام صادق (ع ) رسیدم تا مرا دید. به من فرمود: ای علی ! ما وعده ای را كه به رفقیت داده بودیم ، وفا كردیم . عرض كردم : ولی فدایت شوم ، به خدا قسم او موقع مرگ خود همین مطلب را به من گفت .

مرگ باحسن عاقبت 

منشی بنی امیه مدتها در شكم مادر روزگار از صراط مستقیم منحرف بود، افكار و اعمالش مسیر باطل را می پیمود. با دستور امام صادق (ع ) به راه حق گرایش یافت و در نتیجه با حسن عاقبت از دنیا رفت . برخلاف افكار و اعمال منشی بنی امیه ، كسانی بوده اند كه در رحم مادر روزگار سالهای دراز بااعمال شایسته راه سعادت را طی می كردند، اما درپایان كار ازصراط مستقیم به انحراف گراییده و باسوء عاقبت ازدنیا رفته اند. شبی امیر المومنین (ع ) ازمسجد كوفه بیرون آمد كه به منزل برود. یك چهارم شب سپری گردیده وكمیل بن زیاد باآن حضرت بود. بین راه ازدر منزل مردی گذر كردند كه درآن وقت شب باصدای گرم وحزن آور قرآن می خواند واین آیه شریفه راتلاوت می نمود:

آمّن هوقانت آناء الّلیل . (449)

كمیل درباطن ، عمل اورا بسیار نیكو تلقی نمود وبه شگفت آمد بدون اینكه سخنی بگوید. ناگاه علی (ع ) متوجه اوشد وفرمود: آهنگ این مرد تورا به شگفت نیاورد، اوجهنمی است وعن قریب تورا از وضعش آگاه خواهم ساخت . كمیل سخت متحیر شد، از این جهت كه اولا اندیشه درونش برای امام (ع ) مكشوف ومشهود است وثانیا این كه باقاطعیت می فرماید كه این قاری قرآن جهنمی است . طولی نكشید، جنگ خوارج پیش آمد. عده ای باپیروی ازاندیشه باطل خود به ضلالت گرایش یافتند ومقابل امام معصوم (ع ) قیام نمودند وكشته شدند. علی (ع ) بین سرهای جدا شده آنان عبور می كرد و شمشیر دردست داشت . كمیل بن زیاد باآن حضرت بود.

مرگ باسوء عاقبت 

فوضع الراءس الصیف علی راءس من تلك الرؤ وس وقال یاكمیل امّن هو قانت آناء الّلیل ، ایّ هو ذلك الشخص الّذی كان یقرء القرآن فی تلك الّلیلة . فاعجبك حالة . (450)

نیش شمشی را بریكی از سرهای جداشده گذارد ومتوجه كمیل گردیدو آیه امّن هو قانت آناء الّلیل را قرائت كرد وفرمود: ای كمیل ! صاحب این سر شخصی است كه درآن شب قرآن می خواند وتوازحسن حالش به شگفت آمده بودی .

آدمی درطول عمر، یعنی ایامی كه دوران رحم مادر روزگار را می گذراند، همواره درتحول ودگر گونی است ، نه به حسن عاقبت درستكاران می توان مطمئن بود ونه به سوء عاقبت گناهكاران واین ازجمله وصایای امیر المومنین (ع ) به فرزندش حضرت حسین (ع ) است .

ای بنی ! لاتویس مذنبا فكم من عاكف علی ذنبه ختم له بخیر وكم من مقبل علی عمله مفسد فی آخر عمره صائر الی النار، نعوذ باللّه منها. (451)

ای فرزند هیچ گناهكاری را ناامید وماءیوس ننما، چه بسیار افرادی كه همواره گرد گناهان می گشتند وعمرشان به خیر وخوبی پایان یافت ، وچه بسیار افرادی كه به اعمال خوب روی آور بودند ودرآخر عمر به فساد گرایش یافتند وجهنمی شدند. پناه می بریم به خداوند ازآتشی كه درپایان عمر دامن گیر می شود.

نقش وصیت درخوب وبد عاقبت 

كسانی كه احساس می كنند قسمت مهمی ازعمر شان سپری گردیده ومی خواهند وصیت كنند، لازم است توجه كامل خود رابه این امر معطوف دارند كه همه وصایا وسفارشهایشان براساس عدل وداد باشد وحقوق صاحبان حق را

طبق موازین شرع مقدس دروصیتّهای كتبی یاشفاهی خودرعایت نمایند، واین آنقدرمهم است كه وصیّت جائرانه ازگناهان كبیره شناخته شده است .

لحیف فی الوصیّه من الكبائر.

جوروستم دروصیّت ،یكی ازمعاصی بزرگ است .

وصیّت ظالمانه ووصیّت عادلانه میتوانددرسوءعاقبت یاحسن عاقبت وصیّت كننده اثربگذاردواین محتوی حدیثی است ازپیشوای بزرگ اسلام (ص ):

عن النبی صلی الله علیه وآله قال :انّ الرجل لیعمل بعمل اهل الجنه سبعین سنه فیحیف فی وصیّته فیختم له بعمل اهل النار.وانّ الرجل لیعمل بعمل اهل النارسبعین سنه فیعدل فی وصیّته فیختم له بعمل اهل الجنه . (452)

رسول اكرم (ص )فرمود:یك فردهفتادسال همانندبهشتیان عمل مینماید.بعد،دروصیّت خودبه حقوق دیگران جوروستم می كندوپایان كارش به عمل اهل جهنم ختم می شود،ویك فردهفتادسال رفتارجهنمی داشته ،ولی دروصیّت خودبه حقّ وعدالت سفارش مینمایدوكارش به عمل اهل بهشت پایان می یابد.

باتوجه به محتوای روایات ،روشن می شودكه وضع مردم درشكم مادرروزگارهمواره درتحوّل ودگرگونی است ،ممكن است افرادی صحیح العمل ودرستكاربراثریك انحراف اصولی واساسی درصراط مستقیم باحسن عاقبت ازدنیابروند.انسانی كه باایمان است وبه روزجزاوصواب وعقاب الهی یقین دارد،بایدازسوءعاقبت خودبترسدوهمواره مراقب افكارواعمال خویشتن باشد.انسان تازنده است ،ازعالم غیب بی خبراست وازحسن عاقبت یاسوءعاقبت خویش ناآگاه ،چون مرگ فرارسد وپرده غیب بالارود،متوّجه می گرددكه بهشتی است یاجهنمی

عن علی علیه السلام قال :ومابین احدكم وبین الجنه اوالنارالّاالموت ان ینزل به .

علی (ع )فرموده :بین هریك ازشمابابهشت یادوزخ فاصله ای جزمرگ نیست .

(453) عن النبی صلی اله علیه وآله قال :لایزال المومن خائفامن سوءالعاقبه ،لایتیقّن الوصول الی رضوان الله حتی یكون وقت نزع روحه وظهورملك الموت له .

پیمبر اكرم (ص ) فرمود: افراد با ایمان همواره از بدی عاقبت خویشتن خائف اند و به رضا و خوشنودی كامل باری تعالی یقین ندارند تا موقع قبض روحشان فرا رسد و فرشته مرگ در برابرشان ظاهر گردد.

وظیفه علاقمندان به حسن عاقبت . 

ما تا زمانی كه در این جهان زندگی می كنیم ، از عاقبت خوب یابد خویش ناآگاه و بی خبریم . مسلمانیكه به حسن عاقبت علاقه جدّی دارد، موّظف است از فرصت عمر، یعنی از سرمایه گرانقدر دار تكلیف استفاده كند و با اطاعت از اوامر الهی و اجتناب از منهّیات او، خود را به شایستگی بسازد تا در معرض حسن عاقبت قرار گیرد و حیاتش به پاكی و نیكی پایان یابد. ضمنا خطر سوء عاقبت را از یاد نبرد، متوجّه باشد كه دنیا دگرگونی و تحوّل بسیار دارد. ممكن است بر اثر معاشرتهای بد یا خواندن كتابهای مضّر یا علاقه بیش از حد به شهوت و تمنّیات نفسانی یا دیگر عوامل ، از صراط مستقیم منحرف گردد، به عقاید باطل یا اعمال آلوده و بد گرایش یابد و موجبات سوء عاقبت خود را فراهم آورد. در نظر اولیای گرامی اسلام ، چگونگی پایان یافتن عمل آدمی ، معیار سعادت و شقاوت است .

حقیقت سعادت وشقاوت . 

عن ابیعبدالله علیه السلام قال :السعاده ان یختم للمرءعمله بالسعاده وان حقیقه الشقاءان یختم للمرءعمله بالشقاء. (454)

امام صادق (ع )فرمود: سعادت حقیقی پایان یافتن عمل آدمی است به سعادت ،و شقاوت واقعی نیز پایان یافتن عمل آدمی است به شقاوت .

حضرت یوسف ودرخواست حسن عاقبت 

مردان بزرگ الهی همواره در اندیشه حسن عاقبت بودند و با زبان حال و قال از پیشگاه باری تعالی آن را تمنّی می كردند. حضرت یوسف صدیّق ، آن مرد بزرگوار و با عظمتی است كه در ایّام عمر با حوادث سخت و رویدادهای توانفرسا مواجه گردید و برای رضای باری تعالی صبر كرد. او در مقام شكرگذاری ، از نعمتهای ظاهری و معنوی كه خداوند به وی اعطا نموده نام می برد،سپس ازپیشگاه پروردگارتوانادرخواست حسن عاقبت نموده عرض می كند:

انت ولیّی فی الدنیا والاخره توفنی مسلماوالحقنی باالصالحین . (455)

بارالها!تو ولی و صاحب اختیار من در دنیا و آخرتی . از ذات اقدست می خواهم كه روحم را در حالی قبض و مرا بمیرانی كه بنده مطیع و فرمانبر بی قید و شرط تو باشم و به گروه صلحا و پاكان ملحقم فرمایی .

توجه علی (ع ) به حسن عاقبت 

رسول اكرم (ص ) درآستانه ماه مبارك رمضان خطبه ای خواند ومردم را در آن ماه به وظایفشان متوجه نمود. ضمن سخن به مناسبتی از حادثه درد ناك قتل علی (ع ) كه درماه رمضان روی می دهد با دیده اشك آلود خبر داد. علی (ع ) خبر قتل خود رابسیار عادی وبدون كوچكترین عكسا لعملی تلقی نمود، ولی از حسن عاقبت خود پرسید. عرض كرد: یا رسول اللّه !

وذلك فی سلامه من دینی ؟ قال صلّی اللّه علیه وآله : فی سلامه من دینك . (456)

آیا این حادثه در سلامت دین من روی می دهد؟ نبی اكرم (ص ) فرمود: درسلامت دینت كشته می شود.

حضرت علی بن الحسین (ع ) درجمله اول دعا كه موضوع بحث امروز است ، به پیشگاه الهی عرض می كند:

اللّهم اختم بعفوك اجلی .

بار الها! به من حسن عاقبت كرامت كن وعمرم رابه عفوو اغماضت به پایان برسان .

نتیجه آنكه حسن عاقبت برای افراد باایمانی كه به روز جزا وثواب وعقاب الهی یقین دارند، بسیار مهم است ومعمولا درطول زندگی هر وقت مرگ را به خاطر می آورند از سوء عاقبت خود نگران می شوند واز درگاه باری تعالی در دل یا به زبان ، درخواست حسن عاقبت می نمایند.

امام سجاد(ع ) درجمله دوم دعای مورد بحث امروز، از خداوند درخواست می كند:

وحقق فی رجاء رحمتك املی .

بارالها! آرزوی مرا كه امید واری به رحمت واسعه توست ، برآورده ساز.

اهمیت بیم وامید 

خوف و جا یا بیم و امید، دو عامل مهم عقلانی است كه چرخهای اجتماع را می گرداند و زندگی مردم را در شئون مختلف اداره می كنند و هر كاری كه فاقد یكی از این دو عامل باشند اختلال و بی نظمی در آن آشكار میگردد وبرای روشن شدن مطلب چند مثال ساده به اختصار ذكر می شود. محصل باید فراگرفتن دانش و نیل به مدارج علمی امیدوار باشد تا به مدرسه برود، و باید از بی سوادی و عقب افتادگی بترسد تا مباحثه و مطالعه راترك نگوید. مریض باید به درمان خویش امیدوار باشد تا به مطب پزشك برود و باید از مزمن شدن بیماری بترسد تا از خوردن غذاها و میوه های مضر پرهیز نماید. كشاورز باید به برداشت محصول امیوار باشد تابذر موجود خود را در خاك بیفشاند و باید از آفت های گوناگون بترسد تا مراقبت های لازم رامعمول دارد. بازرگان باید به نفع تجارت امیدوار باشد تا نقد خود را به كشور صادر كنننده بفرستد و درخواست كالا نماید، باید از خطرات و زیان های گوناگون بترسد تا متاع خود رابیمه كند. در اسلام نیز افراد با ایمان باید در زمینه پاداش و كیفر الهی همواره بین خوف و رجا باشند، نه هرگز خویشتن راماءیوس از رحمت الهی بدانند و نه خود را از مكر باری تعالی در ایمنی بپندارند كه این دو از گناهان كبیره است .

قرآن شریف درباره یاءس از رحمت الهی می فرماید:

ومن یقنظ من رحمة ربه الّا الضالّون . (457)

اسلام و خوف و رجا 

جز گمراهان كیست كه از رحمت پروردگار خود ناامید و ماءیوس است ؟

قال علی (ع ): لرجل اخرجه الخوف الی القنوط لكثرة ذنوبه : ایا هذا! یاءسك من رحمة اللّه اعظم من ذنوبك . (458)

علی (ع ) به مردی كه بسیار گناه او مایه یاءسش ازعفو و رحمت پروردگار شده بود فرمود: ای مرد ناامیدی ات از رحمت خداوند بزرگتر از گناهانی است كه مرتكب شده ای .

قرآن كریم درباره ایمنی ازمكر وعذاب خداوند فرموده است :

فلا یاءمن مكراللّه الّا القوم الخاصرون . (459)

جز مردمان زیانكار، هیچ كس خویشتن را از مكر الهی ایمن نمی داند.

در روایات ائمه معصومین (ع ) راجع به خوف ورجا از جهات متعدد تذكراتی داده شده كه پیروان اسلام آنها رارعایت نمایند. یكی ازآن تذكرات ، حفظ موازنه وتعادل بین خوف ورجا است به طوری كه هیچ یكی ازآن دو فزون تر از دیگری نباشد.

عن علی علیه السلام قال : خیر الاعمال اعتدال الرجا والخوف . (460)

علی (ع ) فرموده : بهترین اعمال نگهداری نمودن اعتدال بین رجا وخوف است .

عن ابجعفر (ع ) قال : انّه لیس من عبد مومن الّا وفی قلبه نوران : نور خیفه ونور رجاء. لو وزن هذا لم یزد علی هذا ولو وزن هذا لم یزد علی هذا. (461)

امام باقر (ع ) فرمود: هیچ بنده مومنی نیست جزآنكه در لبش دو نور است : نور خوف ونور رجاء، واگر این دونور توزین شوند، وزن هیچ یك بر دیگری زیادتر نیست .

لزوم موازنه بین خوف ورجاء 

یكی دیگر ازتذكرات اولیای دین درباره خوف ورجاء، توجه داشتن به اثر روانی هر یك ازآن دو درضمیر آدمی است .

عن ابعبداللّه علیه السلام قال : ارج اللّه تعالی رجاء لایجرئك علی معصیته وخف اللّه تعالی خوفا لا یؤ سك عن رحمته . (462)

امام صادق (ع ) فرمود: امیدت به رحمت خداوند درحدی باشد كه تو را در معصیت جری وجسور نكند، وترست از خداوند به حدی باشد كه تو را از رحمت الهی ماءیوس وناامید ننماید.

یكی دیگر از تذكراتی كه در روایات راجع به خوف ورجاء داده شده ، اجتناب از بیمها وامیدهای نابجاست واولیای دین به پیروان خود توصیه نموده اند كه خویشتن را از این قبیل خوف و رجاء زیانبار ومضربر كنار نگاه دارند. امام باقر(ع ) به جابر جعفی فرمود:

ایّاك والرّجاء الكاذب فانّه یوقعك فی الخوف الصادق . (463)

بپرهیز از امید غیر واقعی وكاذب كه تو رادر خوف واقعی و صادق قرار خواهد داد.

برای روشن شدن امید صادق وكاذب ، مثالی رادر امر مادی ودنیوی به عرض شنودگان محترم می رساند تا با آن مثال ، امید صادق وكاذب درشاءن معنوی واخروی نیز روشن گردد.

امید با مورد وبی مورد 

شخصی را در نظر بگیرید كه مالك قطعه زمینی است بیاض ، ولی از نظر طبیعی واجد تمام شرایط كشاورزی است . اگر مالك زمین بخواهد آن را به مزرعه تبدیل كند به امید آنكه ازمحصولش بهره مند گردد، باید تصمیم قاطع بگیرد، خود را مهیا نماید كه برنامه كشاورزی رازیر نظر فرد یا افراد متخصص پیاده كند وروشهای علمیئ وعملی فلاحت را طبق دستورشان به كار بندد، قدم به قدم پیشروی كند تا زمین بیاض به مزرعه ای سبز وخرم مبدل گردد. دستور می دهند شخم بزند، خاك را زیرو رو كند، وزمین رابرای پرورش محصول مهیا سازد، باید بذر خوب وسالم تهیه نماید. موقعی كه دستور می دهند بر زمین بیفشاند، مراقب آبیاری باشد، وهر زمان به قدر لزوم زمین را مشروب نماید، موانع رشد گیاه را بر طرف كند، علفهای هرزه رابكند، وبته های خار وخاشاك وسنگهایی راكه مزاحم رشد نبات اند جمع آوری نماید. اگر مالك زمین به تمام دستورها عمل نمود، حق دارد متوقع برداشت محصول باشد وبا اعمالی كه انجام داده ، امیدش برآوردده شود واین معنای رجاء صادق است . اما اگر بذری كامل یا ناقص برافشاند و زمین را به حال خود واگذارد، نه آبیاری كرد تا حیات نبات محفوظ بماند، نه گیاههای مضر وخار وخاشاكها را جمع آوری نمود كه زمینه رشد گیاه فراهم آید، درصورتی كه صاحب زمین با كارهای نادرست خود متوقع برداشت محصول وبهره گیر یاز زمین باشد، توقعش بی مورد ونابجاست ، واین معنای رجاء كاذب است .

مالك زمین ازفقر وتهی دستی ، ازگرسنگی خود وخانواده خویش سخت خائف بود وامید داشت از محصول زمین خوفش بر طرف گردد وتنمایش برآورده شود، ولی این رجاء كاذب وامید واری بی مورد او رادر خوف صادق ، یعنی فقر وگرسنگی قرار داد.

دنیا مزرعه آخرت است 

با توجه به اینكه گفته شده دنیا مزرعه آخرت است . مثال زراعت دنیوی صاحب زمین را به صورتی مناسب با عالم آخرت به عرض شنوندگان محترم می رساند. دل آدمی از نظر تخلق به مكارم اخلاق وسجایای انسانی ، همانند زمینی است كه وتجد تمام شرایط طبیعی برای كشاورزی است . صاحب زمین اگر بخواهد ملك خود را احیا كند وآباد نماید،به طوری كه اشاره شد باید مصمم شود وطبق برنامه های كشاورزی وبا دستور افراد متخصص اقدام نمایند. صاحبان قلب نیز اگر بخواهند دل مرده خویش رابه حیات انسانی زنده كنند واز مزایای آن بر خوردار گردند، باید طبق برنامه الهی ودستور رسول معظم (ص ) عمل كنند وبا تعالیم حیات بخش اسلام ، آن را زنده نگاه دارند. قرآن شریف دراین باره فرموده :

یا ایها الذین آمنوا استجیبوا للّه وللرّسول اذا دعاكم لما یحییكم . (464)

ای كسانی كه ایمان آورده اید! دعوت خدا ورسولش را اجابت كنید وقتی شما را به چیزی می خوانند كه احیائتان می كند واز زندگی انسانی بهره مندتان می سازد.

اولین برنامه احیایی زمین كه مذكور افتاد، شخم زدن واز میان بردن تصلب خاكهای متراكم است ، و اولین برنامه برای احیای قلوب ، آزاد ساختن آنها از تصلبها وتعصبهای جاهلانه است ، چه آنكه اشخاص لجوج تا وقتی كه پای بند تقلیدهای جاهلانه پدران نادان خویش هستند، هدایت رانمی پذیرند وراه سعادت را قبول نمی كنند.

برنامه دوم احیای زمین ، افشاندن بذر خوب وسالم ایت ، وبرنامه دوم احیای دلها نیز افشاندن بذر توحید ویكتا پرستی ونابود ساختن ریشه های شرك است .

شرایط آباد كردن مزرعه دنیا 

برنامه سوم احیای زمین ، آبیاری صحیح وبه موقع طبق دستور متخصص كشاورزی است . با آبیاری صحیح ، بذر دذر زمین شكفته می شود، به صورت گیاه ضعیفی از زمین بیرون می زند، تدریجا تبدیل به ساقه وخوشه می گردد ورزق صاحب زمین راتاءمین می نماید. اطاعت از اوامر الهی وادای فرایض ونوافل برای تقویت بذر توحید به منزله آبیاری است ، هر قدر صاحبدل اطاعتش بیشتر باشد، بذر ایمانش شكوفاتر می شود وبهره اش فزونتر می گردد. در امر كشاورزی ، صاحب زمین به موازات آبیاری وتقویت بذر، موظف است علفهای هرزه وخارو خاشاكهایی را كه سد راه رشد گیاه است از مزرعه بیرون بریزد، صاحبدل نیز برای حیات انسانی ونیل به تعالی وسعادت واقعی باید به موازات اطاعت از فرمان باری تعالی ، گناهانی كه به منزله علفهای زیانبار وخار وخاشاك مضر است ترك گوید واز آنها اجتناب نماید وبه وسیله پرهیز از معصیت ، زمینه تعالی وتكامل قلب رابه شایستگی فراهم سازد.

كسی كه ازصمیم قلب به خدا ایمان می آورد وباادای فرایض ونوافل ، توحید رادر دل تقویت می كند وبه موازات اطاعت ا.امر الهی از منهیاتش نیز اجتناب مینماید، چنین انسانی یك مسلمان واقعی است و حق دارد به رحمت الهی وبهشت جاودان امیدوار باشد واین رجاء صادق است . اما كسی كه در دل بذر توحید افشانده وبه خداوند ایمان آورده ، ولی ایمان ضعیف ومستودع وبر اثر ضعف ایمان آلودگی بسیار دارد، فرایض ومنهیات الهی رابا دیده تحقیر می نگرد، اغلب فرایض را ترك می گوید ودر ارتكاب گناهان بی باك است ، اگر چنین انسانی در امید وآرزوی بهشت باشد، می توان گفت رجاء كاذب در سر می پرورد وتوقعش نابجا وبی مورد است .

راه نیل به تعالی معنوی 

عن ابیعبداللّه علیه اسلام قال : علیكم بالورع فانّه لاینال ما عنداللّه الّا بالورع . (465)

امام صادق (ع ) فرمود: برشما باد به ورع وكف نفس از معاصی ، زیرا آنچه از نعمت و رحمت نزد باری تعالی است ، جز با ورع وتقوی به دست نمی آید.

امام سجاد علیه السلام درجمله دوم دعای مورد بحث امروز، عرض می كند:

وحقق فی رجاء رحمتك املی .

بار الها! آرزوی مراكه امیدواری به رحمت واسعه توست ، برآورده ساز.

اطاعت از اوامر الهی وپرهیز ازمنهیاتش ، انجام وظیفه مخلوق است درپیشگاه خالق ، و آن كس كه به وظیفه عمل می كند، حق مطالبه پاداش ندارد، اما كسی كه از وظیفه سر باز می زند واز ادای تكلیف تخلف می نماید، استحقاق كیفر دارد. امام سجاد(ع ) بنده فرمانبر حضرت بار ی تعالی است ؟، تمام اوامر ونواهی او را به عنوان یك عبد مطیع به مكار می بندد و به خود حق نمی دهد كه مطالبه پاداش نماید، ولی به فضل ورحمت خداوند كریم امیدوار است وآرزو دارد او را مشمول عنایات خود قرار دهد واز نعمتهای بی حد وحصر خویش برخوردارش سازد واین معنای جمله دوم دعای امام (ع ) است :

وحقق فی رجاء رحمتك املی .

بار الها! آرزوی مراكه امیدواری به رحمت واسعه توست ، برآورده ساز.

امید به رحمت وخوف از عدل الهی 

حضرت علی بن الحسین علیهما السلام دریكی از دعاها این مطلب رابا تعبیر دیگری ذكر نموده كه اجر پاكان ونیكان ناشی از تفضل ورحمت خداوند است وكیفر گناهكاران مستند به دادگری وعدل اوست .

بسم اللّه الّذی لا ارجو الّا فضله ولا اخشی الّا عدله . (466)

به نام خداوندی كه امید ندارم مگر به فضل او وخوف او خشیتی ندارم ، مگر از عدل او.